آینه

می نویسم که از روشنای وجودم به دریای نگاهت برسم

آینه

می نویسم که از روشنای وجودم به دریای نگاهت برسم

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ خرداد ۹۵، ۱۴:۱۰ - ....مسعود ....
    متشکرم
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵، ۲۳:۵۹ - ....مسعود ....
    متشکرم
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵، ۲۳:۵۹ - ....مسعود ....
    متشکرم

همسرم و تهران

سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۵۱ ب.ظ

الان در دانشکده ام در حال ترجمه یک متن تخصصی. خدا را شکر این روزها باهمسرم خیلی خوب شده ام وبیشتر از روزهای اول آشنایی دوستش دارم . بعد از دعواهای ایام عید کمی بیشتر حواسم به حرکات وحرفهایم هست آقای همسر هم سعی میکند بیشتر مواظب  باشد وکمتر وارد بحثهای بیهوده می شود. البته به قول آقامون فعلا که از هم دوریم و هر وقت من تهران هستم همه چیز خوب است. ولی من به اینده خوش بینم وفکر میکنم دیگر تا آخر عمر روزهایی مثل ایام عید نخواهیم داشت. شوهرجانم میخاد برای ایام نمایشگاه کتاب بیاد تهران باهم کلی بگردیم و باهم بریم نمایشگاه کتاب خلاصه دو روز آقامون فقط برای من میشن. کاش میشد تهران زندگی کنیم دور از خانوادشون وقتی دعوامون شد یه بار اینوبه آقامون گفتم ولی گفت اگه کاری برام سراغ داری تا بیام دیدم حق با ایشونه. راستی رفتم پیش دکتر میرغضنفری دکتر طب سنتی اسلامیه. یه نسخه بهم داد که شامل همه ابعاد زندگی میشه. از خورد وخوراک وتنقلات تا ورزش و توجه به زیبایی. خیلی خوشم اومده فعلا دارم اجرا میکنم تا ببینم بعدا چی میشه. من نمیدونم بشه ولی فعلا دوست دارم تهران زندگی کنم واگه موقعیتی پیش بیاد حتما آقامونو راضی میکنم بیاد اینجا.

فعلا توکل بخدا.