آینه

می نویسم که از روشنای وجودم به دریای نگاهت برسم

آینه

می نویسم که از روشنای وجودم به دریای نگاهت برسم

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ خرداد ۹۵، ۱۴:۱۰ - ....مسعود ....
    متشکرم
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵، ۲۳:۵۹ - ....مسعود ....
    متشکرم
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵، ۲۳:۵۹ - ....مسعود ....
    متشکرم

داغ

سه شنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۱ ب.ظ

انگار این دوازده سال ثانیه ای بود برای رسیدن به پدر و مادر و...

دوازه سال پیش خبر اوردند که با مادر و پدرو خواهر یکی یک دانه اش و 3 برادر در مسافرتی در تابستان داغ تصادف کردند و داغی بر دل اشنا و غریبه نهادند. همه رفتند و او تنها ماند. پسر کوچک خانواده تنهاعضوی که از مرگ فراری شد. پسر را یک سال بعد از این همه داغ داماد کردند. عموها و عمه ها داغ دیده، میخواستند عزیزباقیمانده شان ارام شود. زندگی کرد و 12 سال گذشت از ان تصادف که همه عزیزان را برد و حالا بعد از دوازه سال باز هم داغی تازه شد و چقدر تابستان امسال داغ بود. اخرین بازمانده به جمع خانواده پیوست درست به همان شکل و در همان زمان،  انگار لحظه ای بیش نبوده این فاصله. 

داغ

نظرات (۲)

خدایا»___«
مور مورم شد
خدابیامرزتش:-( 
  • فروشگاه اینترنتی
  • خداوند متعال روح این عزیزان را مورد رحمت خود قرار بدهد واقعآ ناراحت کننده بود ..