آینه

می نویسم که از روشنای وجودم به دریای نگاهت برسم

آینه

می نویسم که از روشنای وجودم به دریای نگاهت برسم

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ خرداد ۹۵، ۱۴:۱۰ - ....مسعود ....
    متشکرم
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵، ۲۳:۵۹ - ....مسعود ....
    متشکرم
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵، ۲۳:۵۹ - ....مسعود ....
    متشکرم

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تیکه های مذهبی-نازک» ثبت شده است

هم اتاقیام

جمعه, ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۴۸ ب.ظ

چند روز پیش با بچه های اتاق رفتیم برج میلاد. همه شون خیلی آرایش کردن و به خودشون رسیدن ولی من با چادر رفتم ومثل همیشه، تیپ خاصی نزده بودم. البته اونجا هم زیاد باهم نبودیم از هم جدا شدیم و آخرش دوباره با هم اومدیم. شبش همه نشسته بودن دور میز برای شام منم برای بهتر شدن رابطه بعد از نماز بدون اینکه تعارفم کنن رفتم روی میز نشستم و دو قاشق کشیدم و زود هم پا شدم کسی هم تعارفم نکرد. نازک(اسم مستعار یکی از هم اتاقیام) گفت چرا جنابخان را عاشورا و ماه صفر پخش نمیکنن مگه رقص داره منم گفتم آره رقص داره و خندیدم ی دفعه عصبانی شد و گفت که چیه باید مردم شاد شن مردم خسته شدن منم بهش گفتم چرا موضع میگیری گفتی رقص داره گفتم اهنگش شاده. امشب هرسه تاشون رقصیدن منم خودمو زدم به درس خوندن!!!!!!!

زهرا همش میگه گناهه نرقصید و... همش تیکه های مذهبی میندازه. من هیچ حرفی نمیزنم وبه روی خودم نمیارم چون مستقیم به خودم نمیگه. به قول معروف به در میگه دیوار بشنوه.

تا الان نماز نخوندم نمیدونستم اونا میرقصن درسته من نماز بخونم یا نه الان هم دارن ژله میخورن و فیلم رقص میبینن. من هم برم ی نماز با کلی تاخیر بخونم!!!!

اینم بگم گنده (اسم مستعار اون یکی هم اتاقیم چون خیلی چاقه!)فرزند آخونده ولی خودش زیاد مذهبی نیست یعنی هر جا که به نفعش باشه به هر رنگی که مناسب اون جمع باشه درمیاد. 

تصمیم گرفتم دیگه روزها همش دانشکده باشم و تا اونجا که ممکنه حداقل برای مدتی اتاق کم بیام، فقط برای خابیدن.