آینه

می نویسم که از روشنای وجودم به دریای نگاهت برسم

آینه

می نویسم که از روشنای وجودم به دریای نگاهت برسم

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ خرداد ۹۵، ۱۴:۱۰ - ....مسعود ....
    متشکرم
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵، ۲۳:۵۹ - ....مسعود ....
    متشکرم
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵، ۲۳:۵۹ - ....مسعود ....
    متشکرم

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «12 آبان-دکترما- شیطنت-دلتنگم» ثبت شده است

12 آبان

جمعه, ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۳۰ ب.ظ

12 آبان 94 را چقدر دوست دارم! دکترما برای اولین بار ازم تعریف کرد. قیافه ش اصلا یادم نمیره گفت خیلی خوب جمعش کردی و وقتی من خوشحال شدم یه نگاهی بهم انداخت و لبخندی پر از شیطنت زد و ادامه داد، البته برای اولین بار.

 چقدر دلم برای دکتر تنگ شده. سه روز پیش رفت خوزستان. من توی سایت راسخون خوندم دکتر مال ارومیه س ولی همسرم گفت بچه ی خوزستانه. دو روز پیش همکلاسیم رفت از طرف من از یکی از اساتید پرسید و ایشون گفتن که دکترما خوزستانین. مثل همیشه حرف همسرجان درست بود.

دلم برای همسر جان یه ذره شده با برهم کنش هایی که بین منو هم اتاقیام بوجود اومده دل تنگیم هم بیشتر شده این روزها کلید اتاق دکتر را از حراست میگیرم وبیشتر ساعات مفیدم را اونجا هستم و البته مثل بچه های ابتدایی از اینکه میتونم روی صندلی دکتر بشینم خیلی خوشحالم و ذوق میکنم. کاش کارم پیش بره که حداقل حالا که دارم وقت میذارم دکتر خوشحال شه. 

روزگارمون با بچه های اتاقمونو در پست بعدی شرح میدم